زبان و ادبیات عربی... هناک دائماً مَن هُو أتعَسُ مِنک، فأبتسم...
| ||
|
1- تاریخ، رویدادهای گذشته نیست، بلکه نقل و روایت مورخ از رویدادهای گذشته است. گذشته هرگز به شکل ناب در دسترس ما نیست و همیشه به صورت بازنمایی به ما منتقل می شود.
2- ادوار تاریخی، یگانه و یکپارچه نیستند و چیزی به نام تاریخ کلّی وجود ندارد.آن چه هست، تاریخهایی است منفصل و چه بسا ناسازگار با یکدیگر و فرهنگ یکپارچه، اسطوره ای است که بر تاریخ تحمیل شده است.
3- مورخان دیگر نمی توانند مدّعی باشند که مطالعات تاریخی شان عینی است، چرا که فراشدن از هیچ موقعیت تاریخی امکانپذیر نیست و گذشته، نه واقعیتی عینی که چیزی ذهنی است. در واقع، مورخان، گذشته را از دل انواع متونِ مدوّنِ تاریخی و بر پایه تأویل هایشان از این متون می سازند.
4- باید درباره رابطه بین ادب و تاریخ بازاندیشی کرد، چون تاریخِ ثابت و پایداری که نقشِ پس زمینه برای پیش زمینۀ ادب را داشته باشد، وجود ندارد. تاریخ یا بهتر بگویم تاریخها، خود پیش زمینه هستند و در واقع پس زمینه و پیش زمینه در اینجا منتفی است.
5- رده بندی متون به متون ادبی( به عنوان متون برتر و متعالی) و متون غیر ادبی(به عنوان متون عادی و زمینه ای برای آثار برتر ادبی)، قابل پذیرش نیست.
نظرات شما عزیزان: |
|
[ طراحی : میهن اسکین ] [ Weblog Themes By : MihanSkin ] |